02 March 2006

18

17 comments:

Anonymous said...

به کجا چنین شتابان؟

Anonymous said...

نگار مي فروشم عشوه اي داد
كه ايمن گشتم از مكر زمانه

Anonymous said...

هر چند من نديده ام اين كور بي خيال
اين گنگ شب كه گيج و عبوس است،
خود را به روشن سحر نزديك تر كند
ليكن شنيده ام كه شب تيره هر چه هست
آخر ز تنگه هاي سحرگه گذر كند



شقي جان!"د" بده!

Anonymous said...

دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

Anonymous said...

من آن مفهوم مجرد را جسته ام
من ان مفهوم مجرد را مي جويم



شقي جان!"م" بده!

Anonymous said...

مخمور آن دو چشمم آيا كجاست جامي
بيمار آن دو لعلم آخر كم از جوابي

Anonymous said...

يكي نگاه كن
در كجاي كهكشان مي سوزد اين چراغ ستاره تا ژرفاي پنهان ظلمت را به اعتراف بنشاند


شقي جان!"د"بده

Anonymous said...

دارم من از فراقش در ديده صد علامت
ليست دموع عيني هذالناالعلامه

Anonymous said...

هي بر خود مي زنم كه مگر در واپسين مجال سخن
هر آنچه مي توانستم گفته باشم،گفته ام؟


شقي جان!خودت مي دوني ديگه...!

Anonymous said...

به دليل پاره اي ملاحظات(!) مشاعره رادر همين لحظه پايان مي دهيم.

تمت!

Anonymous said...

مااكانت ميرزا را دزديده ايم و از آن در جهت مقاصد پليدمان(!) استفاده ي نا مشروع كرده ايم!...آن طفلك روحش هم خبر ندارد:">...اما چون ما خواهرش هستيم عيب نداره(!)،مساله اي نيست!!!

Sir Hermes said...

مکییییییییییییییییییییین! بیا اینجا
!

Sir Hermes said...

مکییییییییییییییییییییییییییین
بهت می گم بیا اینجا
!!

Sir Hermes said...

مکییییییییییییییییییییییییییییییین
!
خونه تون از این بالا دیده می شه
!

Sir Hermes said...

اِ...!! شبیه هزارپا شد
!

Anonymous said...

خودت هزارپایی هرمس جان! هرمس نون بده!

Anonymous said...

يك خانومي به يك آقايي گفتند:"نون بده!"،ولي ما كار خودمان را مي كنيم اين وسط...بندري هاش بيان رو ميز!!:

سي ِ دخت ِ هاجرو خودومِه تو گِل مي پلكونُم

محض ِ رضاي ِ دُخترو خودومِه تو گِل مي پلكونُم

آهاااااااااا!!!
اوتليتو تليتو اوتليتو